جای سرزنش. محل عتاب. ملامت زار: سوی بازار دین چو جستی راه رستی ار جستی از ملامت گاه. سنائی (حدیقهالحقیقه چ مدرس رضوی ص 306). و رجوع به ملامت زار شود
جای سرزنش. محل عتاب. ملامت زار: سوی بازار دین چو جُستی راه رَستی ار جَستی از ملامت گاه. سنائی (حدیقهالحقیقه چ مدرس رضوی ص 306). و رجوع به ملامت زار شود
در حال ملامت کردن. سرزنش کنان: فتادند در وی ملامت کنان که دیگر به دستت نیاید چنان. سعدی (بوستان). گر از خاک مردان سبویی کنند به سنگش ملامت کنان بشکنند. سعدی (بوستان)
در حال ملامت کردن. سرزنش کنان: فتادند در وی ملامت کنان که دیگر به دستت نیاید چنان. سعدی (بوستان). گر از خاک مردان سبویی کنند به سنگش ملامت کنان بشکنند. سعدی (بوستان)
جای سرزنش و نکوهش بسیار و فراوان. (ناظم الاطباء). ملامت گاه: به کام دل ازآن در بیشۀ عزلت به سر بردم که سخت آهوی طرزم زین ملامت زار رم دارد. ملافوقی یزدی (از آنندراج). و رجوع به ملامت گاه شود
جای سرزنش و نکوهش بسیار و فراوان. (ناظم الاطباء). ملامت گاه: به کام دل ازآن در بیشۀ عزلت به سر بردم که سخت آهوی طرزم زین ملامت زار رم دارد. ملافوقی یزدی (از آنندراج). و رجوع به ملامت گاه شود