جدول جو
جدول جو

معنی ملامت ناک - جستجوی لغت در جدول جو

ملامت ناک(مَ مَ)
سزاوار ملامت و نکوهش. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مَ مَ)
جای سرزنش. محل عتاب. ملامت زار:
سوی بازار دین چو جستی راه
رستی ار جستی از ملامت گاه.
سنائی (حدیقهالحقیقه چ مدرس رضوی ص 306).
و رجوع به ملامت زار شود
لغت نامه دهخدا
(مَ مَ کُ)
در حال ملامت کردن. سرزنش کنان:
فتادند در وی ملامت کنان
که دیگر به دستت نیاید چنان.
سعدی (بوستان).
گر از خاک مردان سبویی کنند
به سنگش ملامت کنان بشکنند.
سعدی (بوستان)
لغت نامه دهخدا
(مَ مَ)
جای سرزنش و نکوهش بسیار و فراوان. (ناظم الاطباء). ملامت گاه:
به کام دل ازآن در بیشۀ عزلت به سر بردم
که سخت آهوی طرزم زین ملامت زار رم دارد.
ملافوقی یزدی (از آنندراج).
و رجوع به ملامت گاه شود
لغت نامه دهخدا
توأم با ملامت. توأم با عتاب و سرزنش: سخنان ملامت بار
لغت نامه دهخدا
تصویری از ملامت گاه
تصویر ملامت گاه
سرزنشگاه آوینشگاه محل ملامت جای سرزنش: (سوی بازار دین چو جستی راه رستی ار جستی از ملامت گاه) (حدیقه. مد. 306)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملامت بار
تصویر ملامت بار
آوینشک سرزنش بار آنکه سرزنش کند توام با ملامت: (نگاه ملامت باری باو کرد)
فرهنگ لغت هوشیار
سرزنش کنان، شماتت کنان، عتاب کنان، نکوهش کنان، طعنه زنان
فرهنگ واژه مترادف متضاد